محل تبلیغات شما



وقتی به شهر و دیاری می روم که احساس غربت میکنم، به این فکر میکنم که انسانهایی هستند که با وجودیکه هرگز ندیدمشان، ولی بمن بسیار نزدیکند. آنها خود را به شیطان نفروخته اند. هنوز صداقت سکه رایج بازار آنهاست. حیوانیت خود را کوبیده اندو انسانیت خود را بالا آورده اند  من را دوست دارند و منم دوستشان دارم. 

من اسمشان را "غریبه های آشنا" میگذارم


یک: صدای تلویزیونی که به دیوار مشترک ما چسبیده و انگار همسایه مون گوش سنگین تشریف دارند که اینقدر صدای تلویزیونشون بلنده

دو: ونگ زدن بچه ای که حداقل یه سالش شده و تموم بشو نیس که نیس، چون ما یه ساله اومدیم اینجا. واکنش های  مادرش هم جالبه: بعضی وقتها میگه بسه. بعضی وقتها میگه خفه شو. بعضی وقتهام میگه چه مرگته؟  تا حالا نشنیدم بگه عزیزدل مامان چیه؟ گوگولی مگولی من چشه؟

بچه بزرگ شو دیگهههههههههه


وضعیت من قبل و بعد از کرونا فرقی نکرده چون درونگراهستم و علاقه ای به بودن در جمع نداشته و ندارم.  ولی خب رعایت نکات بهداشتی شدید، برای منهم آزار دهنده هست. به امید برطرف شدن این بیماری مسری صبوری میکنیم.

این وسط تولید و توزیع این ویروس هر مغز شیطانی ای که بوده، امیدوارم روزی حقیقیت امر روشن شود.


دوست ارجمندی این نوشته را فرستاد:

   

به آدمها نباید زیاد نزدیک شد

آدمها با ابهاماتشان زیباترند.

با چیزهایی که در موردشان نمی بینیم و نمی دانیم

دوست داشتنی ترند.

می شود برای شناخت یک آدم وقت گذاشت،

وارد حباب تنهایبش شد و پرده از رازهای مگویش برداشت . اما

" نمی ارزد "

آدمها از دور زیباترند .


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها